فهرست مطالب

حقوق اساسی - پیاپی 11 (بهار و تابستان 1388)

نشریه حقوق اساسی
پیاپی 11 (بهار و تابستان 1388)

  • 520 صفحه، بهای روی جلد: 80,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1388/06/29
  • تعداد عناوین: 10
|
  • محمدحسین زارعی، مرتضی نجابت خواه* صفحات 1-32

    تضمین و احترام به آزادی بیان به عنوان یک حق بنیادین بشری از سوی دیگران و خصوصا دولت، هرچند شاید به نگاه برخی امری بدیهی به نظر برسد، اما اقتضای آن می کند که از پشتوانه هایی در جهت تایید و توجیه خود برخوردار باشد تا آنکه با شناخت جایگاه والای آزادی بیان جدای از آنکه راه بر هرگونه تعدی و تجاوز خودسرانه به آن مسدود می شود، قانون نیز در محدود ساختن آن خود را مبسوط الید نیافته و هرگونه اعمال محدودیت نسبت به این آزادی را امری استثنایی و نیازمند دلیل و توجیه بداند. این مقاله در صدد آن است تا با ارایه مبانی منطقی آزادی بیان از دیدگاه برخی حقوقدانان، به موضوع محدودیت های وارده بر آزادی بیان بر اساس اسناد بین المللی و دکترین حقوقی بپردازد.

    کلیدواژگان: آزادی بیان، ارزش ذاتی و ابزاری آزادی بیان، توجیهات نتیجه گرایانه و غیرنتیجه گرایانه، شاخصه ها و جهات محدودیت
  • کوروش استوار سنگری* صفحات 49-86
    دولت از اصطلاحات چندوجهی در حقوق است که مفاهیم متعدد دارد، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز تعدد مفاهیم دولت دیده می شود. نویسنده در این مقاله استدلال خواهد کرد در این قانون، اصطلاح دولت به پنج مفهوم یعنی دولت به عنوان کشور، دولت به عنوان مجموعه حاکمیت، دولت به عنوان قوه مجریه و دولت به عنوان کابینه یا هیات وزیران، و در یک مورد خاص دولت به مفهوم قوه قضاییه است. هر کدام از این مفاهیم پنج گانه دولت را در وضعیت و جایگاه خاص حقوقی قرار می دهد، که در مورد حقوق و تکالیف دولت و مردم در قانون اساسی باید به این جایگاه و مفهوم خاص دولت در هر اصل توجه کرد. اگر دولت را در هر کدام از اصول قانون اساسی به جای مفاهیم دیگری تفسیر کنیم در سازمان و جایگاه حقوق دولت خلل ایجاد می شود و به حقوق مردم لطمه وارد می کند بنابراین مفهوم دولت در هر اصل را باید با توجه به اصول کلی و شواهد ناظر بر آن استنتاج کرد و مشخص نمود که در هر اصل دولت به کدام مفهوم به کار برده شده است.
    کلیدواژگان: دولت، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، حاکمیت، قوه مجریه، کشور، هیات وزیران، قوه قضائیه
  • حسن خسروی* صفحات 87-116
    در این مقاله به بررسی معنا و مفهوم انتخابات دموکراتیک و مفاهیم مرتبط با آن پرداخته شده است. از آنجایی که انتخابات اصیل و دموکراتیک بر پایه های ارزشی بنیادینی نظیر کرامت انسانی، آزادی اراده، مختاریت و حق تعیین سرنوشت موجه سازی می شود، لذا به مفاهیم و تعابیری از آنها اشاره می شود که در عمل تجلی بخش چنین ارزشهایی باشند. فرض بر این است که تحقق نظام دموکراتیک و شایسته وابسته به برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه است، اما عملی شدن چنین انتخاباتی مستلزم فهم دقیق مفاهیم نظام دموکراتیک، انتخابات و شاخصه های انتخابات دموکراتیک می باشد.
    کلیدواژگان: انتخابات، رای، دموکراسی، نظام دموکراتیک، انتخابات آزاد و منصفانه
  • بیژن عباسی* صفحات 131-140
    همیشه فیلسوفان و اندیشمندان سیاسی در جستجوی ماهیت واقعی دولت و آنچه که آن را از دیگر گروه های اجتماعی مانند خانواده، قبیله، احزاب، شرکت ها، انجمن های غیردولتی، سندیکاها، واحدهای محلی و... متمایز می کند، بودند. این جستجو منجر به پیدایش اندیشه هایی درباره ی محدودیت قدرت و در نتیجه مردمسالاری گردید. از دوران باستان به تدریج یک پرسش اساسی مطرح شد : چگونه می توان میان آزادی فرد و قدرت اجبار و الزام که یکی از ویژگی های دولت است، آشتی داد ؟ در این مقاله به شرح مهمترین نظریات اندیشمندان غربی درباره ی ماهیت، جایگاه، وظایف، اختیارات و کارکرد دولت در جامعه می پردازیم و اندیشه های دوره ی نیکلا ماکیاول به بعد را  که درباره ی دولت، حاکمیت، رد مفهوم مطلق گرای دولت، اندیشه های قرادادی درباره دولت، اندیشه های مربوط به کمونیسم و دولت قانونمدار مطرح شده مورد بررسی قرار می دهیم.
    کلیدواژگان: دولت، اندیشه سیاسی، مردمسالاری
  • هدی غفاری* صفحات 141-168

    اگرچه از ورود اصطلاح جامعه مدنی به حوزه مباحث سیاسی مدت زمانی طولانی می گذرد، با وجود این ، بنا به دلایلی در پایان قرن بیستم ، بحث از جامعه مدنی از رواج و رونق ویژه ای برخوردار شد. احیای مجدد این گفتمان دیرینه با ظهور فاشیزم، نازیسم  واستالینیسم در قرن بیستم و خصلت استبدادی و تمامیت طلبانه این حکومت ها، پیوندی وثیق داشت. گرمی بازار بحث جامعه مدنی در ایران نیز مرهون تاکید  ریاست جمهوری سابق آقای سید محمد خاتمی در دوران مبارزه انتخاباتی خود و بعد از آن بر لزوم تقویت و گسترش جامعه مدنی در ایران، بود. جامعه مدنی در فلسفه سیاسی غرب، دارای تاریخ پیچیده ای است وغفلت ورزیدن از آن موجب  دل بخواهی شدن بحث ها و اشتراک لفظی بلاوجه می شود. از نظر تاریخی، مفهوم جامعه مدنی در اندیشه سیاسی به معانی مختلفی به کار رفته است؛ به مفهوم دولت، دراندیشه ارسطویی در مقابل خانواده و  در اندیشه اصحاب قرارداد اجتماعی در مقابل وضع طبیعی. به مفهوم جامعه متمدن در برابر جامعه ابتدایی در اندیشه افرادی نظیر آدام فرگوسن و به معنی حوزه حایل بین خانواده و دولت در اندیشه هگل وغیره. لذا به نظر می رسد تلقی مشترک و واحدی از جامعه مدنی در بین مدافعان و مخالفان این ایده وجود ندارد. تا آنجا که گاه از نظر برخی ریشه جامعه مدنی از  حیث تاریخی و مبانی نظری ملهم از مدینه النبی تلقی شده [1] و زمانی جامعه مدنی به لحاظ بنیان های فلسفی و نظری خویش (لیبرالیسم) در تضاد کامل با آموزه های اسلامی قلمداد می گردد[2]. در این میان نیز برخی با تجدیدنظر درمبانی معرفت شناختی دین سعی در ارایه قرایت نوینی از دین دارند، تا امکان تلفیق ارزش های جامعه مدنی را با تعالیم اسلامی فراهم سازند [3]. لذا ما در این مقاله، ابتدا به تعریف جامعه مدنی(مجموعه ای از حوزه های عمومی خودمختار که در آن انجمن ها و نهادهای مدنی بتوانند به امور خود سامان داده و منافع اعضای خود را پاس دارند) و تبارشناسی این اصطلاح  می پردازیم و سپس از ارزش های حاکم بر جامعه مدنی نظیر فرد گرایی، تکثر گرایی، حقوق و آزادی های فردی و عمومی، حاکمیت قانون و... سخن خواهیم راند. در ادامه نیز با عنایت به معیار منبع مشروعیت سیاسی (مشروعیت الهی بلاواسطه - مشروعیت الهی - مردمی) به طبقه بندی نظریه های دولت پرداخته ، سپس به بررسی ارزش های جامعه مدنی در قرایت های مختلف مبادرت خواهیم نمود.

    کلیدواژگان: جامعه مدنی، نظریه های دولت، فقه شیعه
  • علی اکبر گرجی ازندریانی*، جعفر شفیعی سردشت صفحات 169-190

    در این مقاله به اندیشه رفاه اجتماعی در نظام حقوقی ایران خواهیم پرداخت. رفاه اجتماعی یکی از چالش برانگیزترین مباحث در محافل علمی و سیاسی بوده و مکاتب سیاسی نیز دیدگاه ها و نظرات بسیار گوناگون و متفاوتی در مورد آن بیان کرده اند.  شایان ذکر است که در گذشته ارایه خدمات رفاهی از سوی حکومت و دربار شاهان نه به صورت حق افراد بلکه به عنوان دهش شاه به آنها انجام می پذیرفت. پس از انقلاب اسلامی علی رغم ذکر حقوق مرتبط با رفاه اجتماعی در قانون اساسی، به سازوکار های ضمانتی آن پرداخته نشد. همچنین، با وجود تصویب قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی که گامی بسیار مهم در نظام حقوقی ایران جهت حمایت و تایید رفاه اجتماعی و حقوق مربوطه می باشد اما، برای مردم حق دادرسی علیه دولت در زمینه ی حق های رفاهی به رسمیت شناخته نشده است و بنابراین فاقد ایجاد رویه ی قضایی در این مورد هستیم. پس، باید منتظر تغییر نگرش قوه قضاییه و قضات به مقوله رفاه اجتماعی و حق های رفاهی باشیم.یکی از گام های مهم در نهادینه ساختن رفاه اجتماعی، تصویب قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی در نظام حقوقی ایران است که کارکرد آن معطوف به از بین بردن موازی کاری ها و ایجاد یک متولی خاص در مورد رفاه اجتماعی و  حق های رفاهی می باشد. بنابراین، قانون یادشده را باید به منزله سندی در نظر گرفت که قلمرو  اعمال، چارچوب و ساختار قواعد ماهوی مرتبط با مقوله ی رفاه اجتماعی را تعیین می کند.

    کلیدواژگان: رفاه اجتماعی، تضمین حق های رفاهی، قانون برنامه سوم، قانون ساختار نظام رفاه و تامین اجتماعی
  • علی مشهدی* صفحات 191-204

    در حقوق فرانسه برخلاف بخش اعظمی از قوانین اساسی دنیا، سالیان متمادی فقدان هرگونه ارجاع به محیط زیست ولزوم حفاظت از آن در قانون اساسی فرانسه احساس میگردید . این مسئله برای نخستین بار با تصویب منشور اساسی محیط زیست در سال 2005 واصلاح موادی از قانون اساسی جبران گردید.این اقدام ضرورت شناسایی، تحکیم وارتقاء یک حقوق بنیادین و اولیه را برای شهروندان در زمینه محیط زیست مطرح می نماید.در این مقاله بصورت مختصر به بررسی  ونقد جایگاه،کارکرد، برد حقوقی و فرآیندی  خواهیم پرداخت  که در فرانسه عنوان اساسی سازی حق بر محیط زیست را به خود گرفته است.براین اساس درقسمت نخست به بررسی مفهوم،ضرورتها وتحولات اساسی سازی حق بر محیط زیست ودر قسمت دوم اختصاصا به تحلیل محتوای منشور اساسی محیط زیست که امروزه جزیی از قانون اساسی فرانسه است خواهیم پرداخت.

    کلیدواژگان: حق بر محیط زیست، اساسی سازی، منشور اساسی محیط زیست، حقوق فرانسه، حقوق اساسی محیط زیست
  • ابراهیم موسی زاده صفحات 229-244

    به دلیل تبعیت احکام شرع از مصالح و مفاسد واقعی؛ مصلحت در فقه، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مصلحت، اساسا زیربنای تشریعات الهی و قانون گذاری اسلامی را تشکیل می دهد. مصلحت بسیاری از احکام شرع ثابت و لایتغیر است، اما احکامی هستند که به دلیل وابستگی آنها به اوضاع و احوال و مقتضیات خاص، از مصلحتی موقت و قابل تغییر برخوردار هستند. مرجع تشخیص این نوع مصلحت، پیامبر (ص) و ایمه معصومین (ع) و در دوران غیبت، حاکم اسلامی یا ولی فقیه می باشد، که با در نظر گرفتن مصالح عام و کلی اسلام و شرایط خاص زمانی و مکانی و از طریق رد فروع بر اصول ثابت، احکامی موقت تحت عنوان احکام حکومتی مبتنی بر مصلحت صادر می نمایند.

    کلیدواژگان: مصلحت، اجتهاد، مصالح مرسله، منطقه الفراغ، احکام حکومتی
  • هوشیار ویسی* صفحات 245-270
    شاید در حال حاضر تاکید بر قانون اساسی در مقایسه با دوره های قبل از چندان اهمیتی برخوردار نباشد، چرا که از نظر اکثریت غالب افراد، داشتن قانون اساسی نوشته از مسلمات است و اهمیت آن برای چهارچوب بندی نظام سیاسی - حقوقی جامعه از آن نیز بدیهی تر است. علی رغم چنین بداهتی، آیا می توان ادعا کرد که قانون اساسی دارای ارزش چندانی نیست چرا که، شیوه حکومت در کشورهای جهان آن نیست که  در قوانین اساسی آنها آمده است و نهاد هایی چون احزاب سیاسی، مراجع و گروه های ذی نفوذ هستند که در قانون اساسی نیامده اند، اما در امر حکومت نظارت و مشارکت می نمایند.اهمیت والای دادگاه قانون اساسی نظارت ، کنترل و حساسیت ویژه ای را می طلبد. ضرورت وجود دادگاه های قانون اساسی نشان می دهد که افکار و باور عمومی جامعه تنها شرط لازم احترام به قانون اساسی است و شروط کافی آن شامل موارد عدیده ای می گردد که دادگاه قانون اساسی ، شاید مهمترین جایگاه و نقش کلیدی دادگاه قانون اساسی فدرال آلمان در قانون پایه 1949  موید استدلالات فوق است. نهادی قدرتمند و موثر که هیچ یک از ارگان ها ، نهادها و اشخاص عالی رتبه (رییس جمهور قضات) از نظارت آن خارج نیستند. نگاهی به اختیارات و صلاحیت های گسترده آن (ماده 13 قانون دادگاه قانون اساسی فدرال آلمان Fcc) به خوبی نشان دهنده  جایگاه آن در نظام حقوقی - سیاسی آلمان بعد از جنگ جهانی دوم است. هدف این پژوهش پرداختن به زوایای متعدد چنین دادگاهی نیست، و تنها به بررسی قانونی آن بسنده می کند.
    کلیدواژگان: قانون اساسی، دادگاه قانون اساسی آلمان، باندستاگ
  • هرمز یزدانی زنوز* صفحات 271-290
    ارزیابی بانک جهانی از سیاستهای اصلاح ساختاری بویژه در آفریقا که در گزارش سال 1989 بانک جهانی منعکس شد بیانگر ناکامی این سیاستها در نیل به توسعه بود.بانک در گزارش سال 1989 خود در ارتباط با بحران اقتصادی در آفریقا تاکید چندانی بر کوچک کردن دولت نکرده و مفهوم حکمرانی مطلوب را برای نخستین بار در این گزارش مطرح کرده است.از نظر بانک جهانی، بحران اقتصادی در واقع ناشی از بحران حکمرانی است . بانک جهانی در گزارش سال 1992 خود درخصوص «توسعه و حکمرانی» چهار عنصر عمده حکمرانی مطلوب را برشمرده است و شفافیت را یکی از این عناصر دانسته است.علاوه بر نقش ابزاری شفافیت در نیل به توسعه ، قلع فساد ، بهبود حاکمیت قانون وپاسخگویی و کارکرد سیستم دموکراتیک،حق بردسترسی به اطلاعات وحق بردانستن از حقوق بنیادین بشر می باشند.در این مقاله نقش شفافیت در نیل به حکمرانی مطلوب به عنوان بستری مساعد برای برخورداری از حقوق بشر ومکانیسمهای ایجاد و تداوم شفافیت بررسی شده است.
    کلیدواژگان: شفافیت، حکمرانی مطلوب، حقوق بشر، توسعه
|
  • MohammadHosein Zareii, Morteza Nejabat Khah * Pages 1-32
  • Korosh Ostovar Sangari * Pages 49-86
  • Hasan Khosravi * Pages 87-116
  • Bijan Abbasi * Pages 131-140
  • Hoda Ghaffari * Pages 141-168

    Although the civil society is an old term in political discussions but because of some reasons it has been more popular by the end of 20th century.  Revival of this ancient dialogue has a firm relationship with the appearance of Fascism, Nazism, Stalinism and their despotic characteristics. From the historical point of view, “civil society” has variety meaning in political care so that seems there is no same definition of “civil society” among its’ pros and cons.Therefore this paper at first tries to give the definition of “civil society” ( a set of autonomous public territories that civil organizations can settle their affairs and their members’ benefits in those areas) and its’ historic meaning and then surveys about values of “civil society” such as individualism, pluralism, individual and public rights, rule of law, etc. In the next step, government theories have been categorized with regard to criterions of political legitimacy (direct divine legitimacy, divine-humanity legitimacy). And finally the values of “civil society” in variety points of view have been surveyed.

    Keywords: Civil Society, government theories, Shiite Jurisprudence
  • AliAkbar GORJI *, Jafar Shafii Sardasht Pages 169-190

    This article deal with idea of social welfare and appropriate rights in Iran. As you know, Social welfare has been a controversial concept in the economic and political schools.  In Iran we did not observe any institutional welfare services in the past. The kings had authority to give some relieves to poor and needy people. After the revolution, the Constitution demonstrated an image of social welfare by declaration of welfare rights. Unfortunately, there are no sanctions for these rights in the Constitution and other laws. In addition, we have a long way for changing mind of the judiciary and judges about application of welfare rights. Ratification of Comprehensive Structure of Welfare and Social Security System Act was a step forward to harmonize social welfare policies and build a framework to substantive rules of social welfare systems. Although this Law recognizes right to social security for the public but does not entitle them to lodge a claim in courts on disputes pertaining to social welfare rights against state. So we are in need of having a jurisprudence about it.

    Keywords: Social Welfare, welfare rights sanction, Third Program Law, Comprehensive Structure of Welfare, Social Security System Act
  • Ali Mashhadi * Pages 191-204

    Contrairement la plupart des constitutions de monde, dans le droit français ,  depuis longtems la  loi constitutionnel n’avait pas pris en compte la question de  l’environnement  et le droit a l’environnement sain. mais c’est faite premirèrement  en 2005 par adoption  de  Charte  de  l’environnement  par le Parlement. Cette insertion dans la Constitution  marque l’émergence  de nouveaux droits fondamentaux et la perméabilité des ordres juridiques s’agissant de l’affirmation des droits Il s’agit plus précisément de processus, situation,effectivité, fonction et portee juridique de la constitutionnalisation de droit de l’environnement en  France.alors dans cette étude nous examinons tout d’bord la natione et néccssité de La constitutionnalisation de droit de l’environnement  et son évolution dans le system de droit costitutionnel français. Ensuit dans le deuxième parti nous etudions le contenu de Charte constitutionnelle de l’environnement.

    Keywords: Droit de l’environnement, constitutionnalisation, Charte constitutionnelle de l’environnement, Droit français, Droit constitutionnelle de l’environnement
  • Hooshyar Veysi * Pages 245-270
  • Hormoz Yazdani * Pages 271-290